چهار اشتباه پوتین در مورد اوکراین


چهار اشتباه محاسباتی پوتین در مورد اوکراینفرارو- محی الدین آتامان; او مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه اوکلاهاما و دکترای خود را از دانشگاه کنتاکی بین سال‌های 1996 تا 1999 دریافت کرد. وی از سال 1993 تا 2014 عضو هیئت علمی گروه روابط بین‌الملل دانشگاه آبانت عزت بایسال و عضو هیئت علمی دانشکده سیاسی بود. علوم در گروه روابط بین الملل دانشگاه علوم اجتماعی آنکارا. او در حال حاضر مدیر مطالعات سیاست خارجی بنیاد مطالعات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی (SETA) است و تحقیقات آکادمیک در مورد سیاست خارجی ترکیه، سیاست خاورمیانه و سیاست خلیج فارس را در اتاق فکر انجام می دهد. علیرغم ادعای استقلال، این اندیشکده روابط بسیار نزدیکی با حزب عدالت و توسعه و در شخص رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه دارد. رسانه های غربی از اتاق فکر و اعضای آن به عنوان «اندیشکده AKP» و «حامی دولت» یاد می کنند. برخی از اعضای فعلی و سابق SETA همچنین به عنوان مقامات ارشد سیستم ریاست جمهوری رجب طیب اردوغان و ستون نویس روزنامه های طرفدار حزب عدالت و توسعه خدمت می کنند. آتامان همچنین ستون نویس روزنامه صباح نزدیک به اردوغان است.

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه صباح، در حالی که بسیاری از ناظران انتظار مداخله محدود در جنوب اوکراین از جمله منطقه دونباس و شبه جزیره کریمه را دارند، روسیه هفته گذشته به کل اوکراین حمله کرد. نه غرب و نه روسیه انتظار چنین مخالفت شدیدی از سوی دولت اوکراین و شهروندانش ندارند.

خواندن اظهارات سیاستمداران غربی و دولت روسیه نشان می دهد که آنها رهبری سیاسی اوکراین را دست کم می گیرند. تحولات پس از تهاجم نشان داد که دستیابی به اهداف روسیه در اوکراین، حتی در دراز مدت، آسان نخواهد بود.

محاسبات نادرست روسیه و اعتماد بیش از حد به این محاسبات منجر به وضعیت فعلی شد، زیرا روس ها انتظار داشتند در مدت زمان کوتاهی تمام شهرهای بزرگ اوکراین را اشغال کنند. عوامل زیادی در ایجاد این وضعیت نقش دارند.

اول، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه و دولت او نتوانستند حمله به اوکراین را به دلایل روانی و فرهنگی – تمدن – توجیه کنند.

از نظر روانشناسی، اوکراینی ها قوی تر از روس ها هستند. رهبری روسیه نتوانست مردم و سربازان خود را برای چنین حمله ای آماده کند. سربازان روسی به دلیل اینکه هدف نبرد خود را نمی دانستند، مشتاق جنگ به نظر نمی رسید. برعکس، سربازان و شهروندان اوکراین متعهدتر و مصمم تر هستند، زیرا می دانند که برای آزادی سیاسی و تمامیت ارضی کشورشان می جنگند.

از نظر فرهنگی، اوکراینی ها شباهت های زیادی با مردم روسیه دارند. آنها از نظر مذهب (مسیحی)، وابستگی مذهبی (ارتدوکس)، قومیت (اسلاوی)، زبان (زبان اسلاوی)، نژاد (معمولا سفید، چشم آبی و بلوند) و تمدن مشترک هستند.

به عبارت دیگر، آنها تقریباً یکسان و از نزدیکترین خویشاوندان مردم روسیه هستند. این اولین بار است که روسیه در کشوری می جنگد که ویژگی های مشترکی دارد.

بنابراین، همانطور که توسط بسیاری از ناظران توضیح داده شده است، برای روس ها بسیار دشوار است که حمله به اوکراین و کشتار اوکراینی ها را توجیه کنند. هدف قرار دادن غیرنظامیان و مردم بی گناه اوکراینی با واکنش خشمگین افکار عمومی در غرب مواجه شده است.

عامل دوم عدم موفقیت دولت روسیه در جلب افکار عمومی و عدم کنترل کافی آن در حوزه اطلاعات است. روسیه از قدرت تبلیغاتی خود در حد مطلوب استفاده نکرده است. کشورهای غربی بر دانش اطلاعات در مورد بحران تسلط یافته و نسخه اوکراینی داستان را منتشر کرده اند و نفوذ رسانه های روسی مانند راشا تودی و اسپوتنیک را محدود کرده اند.

برعکس، کشورهای غربی بر افکار عمومی روسیه تأثیر گذاشته اند. سرانجام، جهان پس از دیدن ساختمان‌ها و شهرهای اوکراین، روسیه را به عنوان یک متجاوز به رسمیت شناخت.

عامل سوم شکست های نظامی در زمین و میدان است. روسیه فکر می کرد که کنترل کل اوکراین تنها چند روز ادامه خواهد داشت. با این حال، این اتفاق نیفتاد، عمدتاً به این دلیل که دولت اوکراین انتظار چنین اقدامی را از روسیه داشت و بر این اساس خود را برای نبرد آماده کرد.

از سوی دیگر، تیپ های روسی بدون انجام اقدامات پیشگیرانه از جهات مختلف به اوکراین حمله کردند. دولت اوکراین از قدرت نظامی محدود خود به خوبی استفاده کرد. اوکراینی‌ها آماده جنگ فرسایشی هستند، زیرا می‌دانند که هر چه جنگ بیشتر طول بکشد، ارتش روسیه بیشتر از بین خواهد رفت.

دلیل چهارم این است که پوتین از کشورهای غربی انتظار همکاری و اتخاذ اقدامات موثر علیه مسکو را ندارد. با این حال، اعلان جنگ پوتین به اوکراین ثابت کرد که او اشتباه می کند و جبهه غرب را تقویت می کند.

نه تنها G-7 و ناتو، بلکه اعضای اتحادیه اروپا نیز تصمیم به تقویت صفوف خود گرفته اند. بسیاری از کشورهای غربی قبل از اعلام جنگ پوتین نسبت به اقدامات ضد روسیه بدبین بودند.

با این حال، با حمله روسیه به اوکراین، تقریباً تمام کشورهای غربی برای اتخاذ تدابیر مشخص علیه مسکو اقدام کردند. حتی سوئیس که از اواسط قرن هفدهم یک کشور بی طرف دائمی بوده است، قصد دارد روسیه را تحریم کند.

در پی تشدید تهدید روسیه، برخی از کشورهای نسبتا میانه رو مانند آلمان مجبور به ایستادگی در برابر مسکو شده اند، در حالی که برخی از کشورهای بی طرف مانند فنلاند و سوئد اکنون به فکر پیوستن به ناتو هستند.

اتحادیه اروپا تصمیم گرفته است مبالغ هنگفتی را به اوکراین برای دریافت تسلیحات در جنگ با روسیه بفرستد. کشورهای غربی در اتخاذ اقدامات موثر نظامی، سیاسی، اقتصادی و مالی و اعمال تحریم ها علیه روسیه متحد هستند. به عبارت دیگر پوتین بلوک ضد غرب را تقویت کرد.

در نهایت پوتین در حال بازی استراتژی مرزی با غرب است. او جرأت کرده و تنش ها را بر سر بحران اوکراین تشدید کرده است.

اما با واکنش شدید غرب و جهان مواجه شد. روسیه به دلیل اقداماتی که نه تنها توسط دولت ها، بلکه توسط سازمان های بین المللی انجام می شود، در سطح بین المللی منزوی شده است.

به عنوان یک گام دیگر، با توجه به تهدید پوتین به استفاده احتمالی از سلاح های استراتژیک و بازدارنده (هسته ای)، تأثیر آن غیرقابل تصور به نظر می رسد، واضح است که بسیاری از محاسبات روسیه در مورد اوکراین نادرست است. سرعت و جهت کنونی رویدادها در اوکراین نشان می دهد که روسیه جدا، ضعیف تر و ضعیف تر از جنگ بیرون خواهد آمد.


تمامی اخبار به صورت تصادفی و رندومایز شده پس از بازنویسی رباتیک در این سایت منتشر شده و هیچ مسئولتی در قبال صحت آنها نداریم