یکتا جمالی، پدیده وزنه برداری ایران «رفت» آنچه کم است احتمالاً «پناهندگی» است. اما از آنجایی که اخبار رسمی وی هنوز اعلام نشده است، به اندازه کافی “از دست رفته” است. بانوی 17 ساله وزنه بردار ایرانی که سه سال است در محیطی سخت و کمبود امکانات سرعت راه موفقیت را در پیش گرفته است، در روزهای اخیر نام خود را در ورزش ایران حفظ کرده است. وی برای شرکت در مسابقات وزنه برداری قهرمانی جوانان جهان به هراکلیون یونان سفر کرد و در دسته 87 کیلوگرم به مدال نقره دست یافت و در مجموع چهارم شد.
آخرین عکسی که از او منتشر شد مربوط به همان مدالی بود که کسب کرده بود و بعد از آن خبری از یکتا نبود. او حتی در سالن مسابقات هم دیده نشد و اثری از او در حال تماشای یک وزنه بردار ایرانی دیگر در سفر به هراکلیون دیده نشد. فدراسیون وزنه برداری نیز با صدور بیانیه ای اعلام کرد که او هتل را ترک کرده و دیگر برنمی گردد. همین دیروز، زهرا پورامین، سرپرست نایب رئیس بانوان فدراسیون وزنه برداری نیز با تایید ناپدید شدن او، گفت که رئیس فدراسیون وزنه برداری یونان به امید یافتن یکتا و بازگرداندن او به ایران مانده است: «من نمی دانم. بدانید چه اتفاقی افتاده است؛ اما «علی مرادی» در یونان رئیس فدراسیون بود تا بتواند یکتا جمالی را به ایران بازگرداند.البته با خانواده جمالی رایزنی شد تا او را به کشور برگردانیم.
سناریوی ناپدید شدن یکتا جمالی در یونان دقیقاً شبیه ماجرای ناپدید شدن شقایق باپیری در آذر 1400 است. شقایق که به همراه تیم ملی هندبال راهی اسپانیا شده بود از هتل تیم ملی خارج شد و دیگر برنگشت. اندکی بعد، پلیس محلی ناپدید شدن او را تایید کرد و گفت که این خبر به او رسیده است. اما او نتوانست آن را تایید کند. از دست دادن شقایق تنها پس از ناپدید شدن چهار ورزشکار کامرونی در اسپانیا رخ داد، زمانی که مشخص شد همه آنها هتل محل اقامت تیم هایشان را به منظور پناهندگی ترک کرده اند.
با اعلام فدراسیون هندبال ایران مبنی بر ماندن فردی در اسپانیا برای بازگرداندن شقایق به تهران، انتشار ویدئویی از ملی پوشان هندبال نشان داد که چیزی از دست نمی رود. باپیری در ویدئویی گفت که دزدیده و مفقود نشده است. او فقط در یکی از کشورهای اروپایی درخواست پناهندگی داد. او گفت: “دلیل من برای پناهندگی داشتن آینده بهتر در ورزش و توسعه ورزش است.” در تمام زندگی ام به دنبال ورزش بوده ام و هرگز به دنبال سیاست نبوده ام. “من یک ورزشکار هستم و نه چیز دیگری.” البته باپیری همچنین شایعه دستگیری یکی از اعضای خانواده اش در ایران را تکذیب کرد و گفت که خانواده او تحت هیچ فشاری نیستند و نباید این شایعات را نادیده گرفت. اما شقایق باپیری در مصاحبه کوتاهی با یکی از رسانه های آن سوی آبی ها درباره علت جدایی خود از اردوی تیم ملی بانوان ایران در اسپانیا توضیحات بیشتری داد و دلایلی را برای این موضوع بیان کرد.
از این دو مورد که بگذریم، می توان انتظار داشت که به زودی خبر رسمی پناهندگی یکتا جمالی منتشر شود. دختری 17 ساله متولد قرن لنجان، معروف به مورخ وزنه برداری ایران. یکتا جمالی علاوه بر مدال نقره اخیرش برای ایران، در کسب اولین مدال جهانی تاریخ وزنه برداری بانوان ایران نیز کار بزرگی انجام داده است. در سن 16 سالگی، در اولین تجربه خود در صحنه بین المللی، غیرمنتظره تر از آن چیزی که همه فکر می کردند ظاهر شد. کسب سه مدال برنز در یکنفره، دوضرب و مجموع افتخار بزرگی است که یکتا در مسابقات ازبکستان کسب کرده است.
یکتا جمالی در شرایطی خود را پدیده وزنه برداری معرفی کرد که آشنایی چندانی با این رشته نداشت. او گفت به خاطر علاقه برادرش به وزنه برداری به ورزش رفت و هندبال را کنار گذاشت. چند ماه پس از شروع وزنه برداری و زیر نظر مربیان، در المپیاد سنندج مدال طلا گرفت و به تیم ملی جوانان دعوت شد. در اولین سفر خود به خارج از کشور، او به افتخار مهمی که در بالا توضیح داده شد، دست یافت.
اگرچه در زمان نگارش این مقاله هیچ اطلاعیه رسمی در مورد پناهندگی وی وجود نداشت. اما ظاهراً بی توجهی یا کم توجهی به ورزش بانوان ایران به ویژه ورزش های انفرادی و مدالی که نیاز به حمایت بیشتری دارد، می تواند دلیل اصلی تصمیم یکتا جمالی باشد. در مقایسه با توجه به سن این وزنه بردار ایرانی، پناهندگی او از پناهندگی شقایق باپیری برای ورزش ایران مهمتر است. چون این جوان 17 ساله آینده بسیار روشنی دارد. او پیش از این از کمبود امکانات در شهرش گلایه کرده بود و از کمبود امکانات گلایه کرده بود: «متاسفانه وضعیت شهر خوب نیست، سالن ورزشی که ما در آن اداره میکنیم قدیمی و فرسوده است، خانمها چیزی ندارند، سالنهای جداگانه. ما با مردان در یک باشگاه ورزش می کنیم. به همین دلیل است که جلسات تمرینی ما با مردان مرتبط است و از آنجایی که مردان همیشه در همه جا اولویت دارند، باید در بدترین زمان ممکن به باشگاه برویم. فکرش را بکنید، الان داغ است. آب و هوا؛ اما ما باید از ساعت 14:00 تا 16:00 در آنجا تمرین کنیم. “فکر نمیکنم در هیچ کجای دنیا ورزشکاران آنها در این زمان تمرین کنند.”
گذشته از این مسائل، چشم انداز وزنه برداری بانوان در ایران چندان مثبت نیست. اگرچه به نظر می رسد یک ورزش جدید است. متأسفانه محدودیتهای اولیه در پوشش بانوان، نگاههای غیرعلمی به ورزش و اظهارات غیرحرفهای در مورد ورزش بانوان و کمبود امکانات برای آنها کار را در سالهای اخیر با مشکل مواجه کرده است. چندی نگذشت که اظهارات جنجالی داریوش ارجمند در مورد وزنه برداری بانوان جنجال زیادی به پا کرد. او قبلاً در یک مصاحبه ویدئویی گفته بود: “خداوند زن را برای وزنه برداری نیافریده است و زن وزنه دار دیگر زن نیست. زنانی که وزن اضافه می کنند باعث افتادگی رحم و از دست دادن قدرت باروری خود می شوند.” یک زن باید مادر باشد. نکته قابل توجه و غیرحرفه ای این هنرمند اشاره به مسائل فنی و رکوردهای این رشته است: حسین رضازاده 277 کیلوگرم وزن داشت و یک زن به جای اینکه بهترین مادر جهان باشد باید 250 کیلوگرم وزن داشته باشد تا بهترین وزنه بردار جهان باشد. “اطلاعات آقای بازیگر حتی در مورد رکوردهای وزنه برداری نیز صحت ندارد؛ زیرا حداکثر وزن حسین رضازاده 277 کیلوگرم و 263.5 کیلوگرم نبوده است. سنگین ترین وزنه 270 کیلوگرمی است که توسط لاشا تالاخادزه وزنه بردار گرجستانی در تمرین سر بلند شده است. نکته دیگر اینکه در بخش بانوان، سنگین ترین وزنه برداری تر در جهان در آن زمان یک چینی بود که رکورد جهانی نیز داشت و حداکثر وزن او 187 کیلوگرم بود.
برای روشن شدن بیشتر دیدگاه منحصر به فرد وزنه برداری زنان در ایران، شاید داستان «آیزن» بتواند داستان را به خوبی بیان کند. موضوعی که مربوط به سه سال پیش بود، اهواز به حاشیه مسابقات بین المللی جام فجر منجر شد. در آن زمان، فدراسیون از آیسن ادیب هشت ساله دعوت کرد تا در مراسم افتتاحیه نمایش سنگینی داشته باشد. آیسن به همراه مربی خود اردبیل را به مقصد اهواز ترک کرد. اما ماموران امنیتی سالن مسابقات به او اجازه رویارویی با هیئت را ندادند. تصاویر اشک های آیزن به طور گسترده در رسانه ها منعکس شد و حتی واکنش اورسولا پاپاندریا، معاون رئیس جمهور ایالات متحده در فدراسیون جهانی را برانگیخت. آیسن با دخالت استاندار خوزستان بر مراسم اختتامیه سوار شد. پوشش خبری و تصویری این رویداد فراتر از نتایج و رکوردهای ثبت شده در متن مسابقه است. اشک های آیزن تنها حاشیه رقابت نبود. روز بعد از افتتاحیه، ماموران امنیتی از ورود زنان شاغل در تابلو به سالن جلوگیری کردند. اورسولا گارزا پاپاندرو اما جلوی در ایستاد و گفت: اگر زنان ایرانی وارد نشوند، من هم نمی آیم. او 40 دقیقه بیرون منتظر ماند تا بالاخره زنان وارد شوند. بعد از خروج از ایران خانم پست گذاشت. پاپاندرآ در اینستاگرام با آیسن ادیب عکس یادگاری گرفت و نوشت: «آیسن ادیب بعد از چند روز سخت جای خود را در تاریخ وزنه برداری بانوان ایران باز کرد، او اولین زن سوارکار شد؛ او با زن و مرد وزنه زد. این یک پخش زنده تلویزیونی شد و صفحه اول پرمخاطب ترین روزنامه را زیبا کرد.»
ماجرای پناهندگی ورزشکاران ایرانی فقط درباره شقایق باپیری و احتمالا یکتا جمالی نیست. در سال های اخیر افراد مهمی از ایران رفته و کوچ کرده اند که از مهمترین آنها می توان به سعید ملایی و کیمیا علیزاده اشاره کرد. مسئولان ورزش ایران با وجود وعدهها و خوشبینیهای فراوان، هیچگاه مانع از خروج نخبگان ورزش ایران نشدند. به نظر می رسد این هنوز پایان کار نیست.