متوسط قیمت آپارتمان های مسکونی معامله شده در تهران نسبت به سال 1395 در سال 1400 با افزایش 560 درصدی و در اسفند 1300 افزایش 630 درصدی داشته است. آپارتمان های مسکونی معامله شده در تهران در سال 1396 بالغ بر 151000 واحد بوده که با کاهش 57 درصدی به 643140 واحد رسیده است. .
در سالهای 1396 تا 1400، تعداد معاملات آپارتمانهای نوساز (زیر 5 سال ساخت) 70 درصد و تعداد معاملات آپارتمانهای با سنوات ساخت در 10 سال 47 درصد کاهش داشته است. روند مستمر چهار ساله کاهش 57 درصدی معاملات مسکن حکایت از کاهش قدرت خرید مسکن و رکود شدید بازار مسکن دارد.
سهم واحدهای نوساز (زیر 5 سال ساخت) از کل آپارتمان های مسکونی معامله شده در شهر تهران از 52 درصد در سال 1395 به 33 درصد در نیمه دوم سال 1400 کاهش یافته است که نشان می دهد با توجه به کاهش قدرت خرید، اکثر خریداران فرصت خرید مسکن جدید را از دست داده اند.

طی بازه زمانی 1396 تا 1400 کاهش 30 درصدی سهم آپارتمان های نوساز (زیر 5 سال ساخت) و افزایش 24 درصدی سهم آپارتمان های مسکونی با سال ساخت بیش از 10 سال از کل تعداد. آپارتمان های مسکونی معامله شده در تهران نشان می دهد که (به دلیل افزایش قیمت آپارتمان های نوساز) افزایش قیمت مسکن در شهر تهران در این مدت بیش از 560 درصد بوده است.
قدرت خرید مردم در سالهای 1399 و 1400 به 40 درصد قبل از تحریم (1394-1396) و کمتر از نصف میانگین بلندمدت (1380-1397) کاهش یافته است. قدرت خرید مسکن پزشکان در سالهای 1399 و 1400 نزدیک به یک چهارم قبل از مجازات (1394-1396) و 40 درصد از میانگین بلندمدت (1380-1396) کاهش یافته است.
اگرچه قدرت خرید مهندسان و سایر افراد تحصیلکرده بیشتر از پزشکان کاهش یافته است، اما به عنوان معیاری برای کارگران ماهر و تحصیلکرده، کاهش قدرت خرید مسکن پزشکان نشان میدهد که شوکهای قیمت پول چگونه حبابهای مسکن را ایجاد میکند. نیروی کار (حتی نیروی کار ماهر و تحصیل کرده) سرکوب شده است و حتی گروه هایی مانند پزشکان قدرت خرید مسکن را از دست داده اند.

زمان خرید مسکن در بیش از 60 سال گذشته افزایش یافته است و ایران بالاترین نسبت هزینه مسکن به درآمد خانوار را در جهان دارد و در کل کشور به بیش از 40 درصد و در تهران به بیش از 50 درصد رسیده است. در تهران بیش از نیمی از درآمد بی خانمان ها صرف اجاره خانه می شود.
شکاف بین قیمت مسکن و قدرت خرید مردم به حدی عمیق شده که مسکن غیرممکن شده است. بعد از تهران و کلان شهرها، نه تنها خانه داری در شهرهای کوچک و متوسط غیرممکن شده است، بلکه حتی پرداخت اجاره بها نیز از توان عموم خارج شده است. در شرایط فعلی اشتغال (به ویژه در بین اقشار ضعیف، فارغ التحصیلان دانشگاهی، جوانان و زنان) وجود ندارد و در صورت وجود اشتغال با درآمد خود مسکنی برای زندگی فراهم نمی کند.
با تشدید و سیطره فعالیتهای سفتهبازی و سفتهبازی در بازار مسکن و تبدیل مسکن به دارایی سرمایهای، مسکن در ایران از کالای مصرفی به دارایی سرمایهای و سفتهبازی تبدیل شد که به نتایج زیر منجر شد:
(1) شکاف بین اقتصاد واقعی و بخش مسکن؛
(2) افزایش 2.5 برابری قیمت واقعی مسکن و کاهش 60 درصدی قدرت خرید مسکن.
(3) فقدان انگیزه نیروی کار به ویژه در نیروی کار ماهر و کاهش بهره وری.
(4) انتقال کارگران ماهر و تحصیل کرده،
(5) افزایش شدید سهم مسکن در مخارج خانوار و در نتیجه کاهش سطح زندگی و کیفیت زندگی و تشدید فقر و نابرابری اجتماعی و اقتصادی.
(6) افزایش سهم و تعداد خانوارهای بی خانمان،
(7) طلاق،
(8) تشدید رکود در بخش مسکن،
(9) مصادره سرمایه در بخش مسکن به ویژه مسکن های لوکس و تفریحی.
(10) ذخیره سازی و نسبت بالای مسکن خالی،
(11) تولید کالاهای فروخته نشده در زنجیره تولید داخلی و جهانی و در نتیجه کند کردن روند توسعه.
و (12) خروج سرمایه برای خرید مسکن در کشورهایی که قدرت خرید مسکن بهتری دارند (مانند ترکیه)

بر اساس قانون بودجه سال 1401 دولت، مالیات واحدهای مسکونی گران قیمت 700 میلیارد تومان (0.13 درصد) و مسکن خالی 2000 میلیارد تومان (0.38 درصد) تعیین شده است. در مجموع 273 میلیارد تومان مالیات و مازاد بر مسکن لوکس (با سهم 0.5 درصد از کل مالیات) مصوب شده است.
برای درک مبلغ ناچیز 2700 میلیارد تومانی مالیات و مازاد مسکن لوکس، می توان با استفاده از 6100 میلیارد تومان مالیات نقل و انتقال و شماره گذاری خودرو، 2300 میلیارد تومان مالیات فروش سیگار، 1500 میلیارد تومان عوارض خروج از کشور یا 3000 میلیارد تومان از محل مالیات پرداخت کرد. درآمد دولت در مقایسه با بیمه شخص ثالث
مالیات لوکس و مازاد بر مسکن که قرار است علاوه بر درآمد پولی، نقش مهمی در تنظیم بازار مسکن و کاهش حباب قیمت مسکن داشته باشد، تا زمانی که مجلس و دولت شعار و مانور تبلیغاتی ندهند، اجرایی می شود و عملا بی فایده است. مالیات بر درآمد سرمایه که یکی از اصلاحات ساختاری در نظام مالیاتی و ابزاری کلیدی برای مهار سفته بازی و سفته بازی در بازار دارایی به ویژه مسکن است، پس از گذشت بیش از دو سال همچنان بین مجلس و دولت سردرگم است. به پایان برسد
قدرت لابی گران صاحبخانه، متمولان و رانت خواران و مشاغل خصوصی در دولت و مجلس باعث شد که این گروه ها در سال 1401 همچنان به پرداخت مالیات های اندک ادامه دهند و دستگاه مالیات مسکن با تأثیرگذاری بالا در مدیریت بازار مسکن مؤثر باشد. نباش.
