روزنامه ورزشی ایران: فرهنگ، مکتب و اصالت به واژه های مورد علاقه فوتبالدوستان در ایران تبدیل شده است. هر اقدام کوچک بازیکن با ریشه و اصالت باشگاه همراه است و به راحتی می توان به بازیکنان حریف توهین کرد.
پیدا کردن کسی که بگوید “من باید فرهنگم را بالا ببرم” سخت تر از پیدا کردن الماس در خیابان است. همه ما معتقدیم که دیگران فرهنگ ندارند وگرنه نه تنها ما کم فرهنگ هستیم، بلکه مشکل ما این است که زیاده از حد هستیم و به دلیل فرهنگ زیاد بی فرهنگ شده ایم!
معلوم نیست با وجود 83 میلیون بافرهنگ، چرا وضعیت رانندگی ما اینگونه است، چرا هر جا می رویم زباله می ریزند و چرا این همه فحش و توهین در فضای مجازی موج می زند؟ آیا این کار مردم بی فرهنگ کهکشان نیست که می خواهند ما روشنفکران را زیر سوال ببرند؟! پس از تساوی 1-1 پرسپولیس و زانیاکان که مانند گذشته برای هواداران این تیم تلخ و دردناک بود، دو قطبی در حمایت و مخالفت با یحیی گل محمدی در فضای مجازی شکل گرفت. انتقادات به دلیل جدایی تیم در نیمه دوم، تعویض ها و … که پس از کسب نتیجه نامطلوب طبیعی است، اما در این بین انتقادات به رفتار حامد لک و سعید آقایی در گذشته متفاوت است. چیزی شبیه بارقه امید در تاریکی!
حامد لک از نظر فنی یکی از پنج بازیکن برتر پرسپولیس در سه ماه گذشته بوده است و هواداران به هوش او قدردانی می کنند و می دانند که بعید است با رادوشوویچ به فینال لیگ قهرمانان آسیا برسد، اما دو بار به دلیل سهل انگاری و به موقع بودن مورد حمله شدید قرار گرفت. . . او در دقیقه 70 بدون هیچ ضربه ای خود را روی زمین انداخت و نشان داد که مصدوم است. به این ترتیب او چند دقیقه بازی کرد اما بلافاصله بلند شد و توپ را کاشت و از همان پایی که ادعا کرد استفاده کرد. آسیب دید، چنان شوت زد که توپ حتی از وسط زمین گذشت!
در دقیقه پایانی بازی پس از برخورد جزئی با بازیکن زیرانیا، او چنان احساس درد کرد که سعید آقایی در میانه بازی پرید و کارت زرد دوم را گرفت و از روی نقطه اخراج شد. در نتیجه این اخراج پرسپولیس گل تساوی را به ثبت رساند. عکسی منتشر شد که نشان میداد پای بازیکن فولاد توسط حامد لک شده است، اما این برخورد به این ترتیب لکهای را روی عادتهای سابق او در ساخت ماشین، پارچه، استیل و … نپیچید و وقت را تلف کرد.
بدون شک او با این کار سعی کرد سرعت حمله آهنین را مهار کند، اما این روش همیشه جواب نداد و سعید آقایی که فصل گذشته با لباس سپاهان قبل از بازی با پرسپولیس، تصویری از کبوتر قرمز در دست منتشر کرد. او برای نشان دادن تعصبش به قرمزها از پشت بام افتاد، اخراج شد، تیمش گل زد و بازی حساس مقابل سپاهان را باخت.
آیا این دو رفتار خودآزار نیست؟ بسیاری از پرسپولیسی ها از عملکرد فنی حامد لک تمجید کردند و نوشتند باید سعید آقایی را بشناسند که پرسپولیس به این چیزها نیازی ندارد. بازیکنان یک تیم خوب که همیشه به جنگیدن و جنگیدن تا آخرین نفس شهره هستند، وقت را تلف نکنند و حواشی بی مورد ایجاد کنند که نتیجه آن هم به ضرر تیم است و هم اعتبار و احترام آن به چشم. فوتبال. طرفداران
البته به “فرگوسن گراها” هم حمله کردند و این چیزها در فوتبال لازم است چون فقط سه امتیاز مهم است و … این دقیقاً نقطه تلاقی با فرهنگ و اصالت و ریشه به هر قیمتی است. چیزی که ما اغلب در جامعه از آن صحبت می کنیم، اما وقتی صحبت از منافع شخصی می شود، چشمانمان را می بندیم و می گوییم اشکالی ندارد، غافل از اینکه این فرهنگ نهادینه است و رقبای فردا به همین ترتیب منافع ما را غارت کرده اند و بعد. شکایت کرد. بی فایده است. چرا؟ زیرا ما به بزنگاه نشان می دهیم که “هدف وسیله را توجیه می کند”، برای رسیدن به موفقیت، همانطور که شما و رقیب خود حق دارید هر کاری که می خواهید انجام دهید.
نتایج؟ این جو حبابی است که ما داریم. آن ناله و ناله و ناله سرود مردم ما شده است و هیچکس قبول نمی کند که در ایجاد آن نقش داشته باشد!